آشنایی با هیات علی اصغر(ع)

Www.sazizi.tk آشنایی با هیات علی اصغر(ع) ...

سلام خدمت دوستان عزیز . به لطف خدا و امام حسین ع امروز رفتم مسجد علی اکبری امین الضرب صحبت کردم با آقای حاج حسین سرباز مقدم کاندیدای شورای شهر رشت صحبتی که با ایشون داشتم درباره هیات علی اصغر رشت بود که ما مراسم های شهادت و هفتگی رو داخل مسجد بگیریم و صحبت ما خدارو شکر به جاهای خوب کشید و قرار شد که مسجد علی اکبری امین الضرب رو بدن به هیات علی اصغر امیدوارم در مراسم هایی که ما میگیریم شما عزیزان رو ببینیم . روزی که مراسم هستش براتون ساعت و آدرس رو میزارم تشریف بیارید . یاعلی مدد . آشنایی با هیات علی اصغر(ع) ...

به نام خدا سلام خدمت دوست عزیز من که وقت گذاشتی و داری میخونی این مطلب بنده درباره اعضای هیات علی اصغر هستش که تا اونجایی که من یادم باشه دوستان رو معرفی میکنم اول از همه خودم رو معرفی میکنم سیدمحمدجوادعزیزی هستم مداح هیات علی اصغر رشت از دوستان چهل چراغ بر شروع میکنم . فرید قادرجو . سروش معافی . پدرام قوی قل . پوریا دلدوست . شایان حامی . ماهان صفری و چندتا دوستان دیگر که من یادم نیست . بریم سر دوستان سایترام زن سر گروه سایت حامد پیرپور . و دیگر اعضای عادی سایت زن ها کامیاب هنرمند . محمد غلامی . شهاب ستمدیده . و چند نفر دوستان دیگر من یک ببخشید به اون دوستانی که من حضور ذهن ندارم اسم هاشون رو بدهکارم . دوستان این هایی که معرفی کردم دوستان من هستن و خیلی دوستشان دارم و خیلی دیگه اسم هست که من حضور ذهن ندارم چون پرچم دار و زنجیر زن و اعلم بر و خیلی چیز های دیگه فعلا شماروبه خدا میسپارم و به زودی مطالب جدید و زیبا براتون میزارم . یاعلی مدد خدانگهدار آشنایی با هیات علی اصغر(ع) ...

سلام خدمت دوستان . سال ١٣٨۶ رو که براتون نوشتم . سال ١٣٨٧ کم کم بریم جلو سال ٨٧ ما موفق شدیم که متور برق بگیریم هیات ما دیگه بوجه نداشت در سال ١٣٨٧ در سال ١٣٨٨ ما گاری و امپلی فایر با ٢ عدد باند خریدیم . جمعیت ما در سال ٨٨ به ٢٠ نفر رسیده بود دسته حرکت دادایم داخل هیات سینه زنی کردیم و در سال ١٣٨٩ دو عدد شیپوری خریدیم کم کم وسایل های ما جور شد امام حسین نظر کرد و کار ها خود به خود انجام میشد . سال ١٣٩٠ امین الضرب روبروی رستوران مرتضی ابتدای کوچه داربست زدیم و از پارکینگ خونه ما آمدیم به سر خیابان سال ١٣٩٠ هم خوب تمام شد سال ١٣٩١ هیات علی اصغر رشت تصمیم گرفتیم تعزیه برپا کنیم رفتیم صندلی کرایه کردیم ٢٠٠ عدد گروه تعزیه شاهزاده ابراهیم گیلان رو دعوت کردیم وسال ١٣٩١ هیات علی اصغر اسمش به سر زبان ها افتاد و دیگر در بیشتر جاهای رشت میرفتی حرف از هیات علی اصغر و تعزیه بود ماشالاه ٢٠٠ تا صندلی پر شده بود و خیلی های دیگه سرپا وایساده بودن . سال ١٣٩٢ هیات علی اصغر چهل چراغ خرید که پولش با کمک مردم خوب و فهیم رشت امین الضرب جمع شده بود چهل چراغ رو که من با فرید رفیقم از احمدگوراب اوردیم پدر یکی از دوستام درست کرده بود وقتی هیات ما دسته حرکت داد ۵ نفر چهل چراغ بر انتخاب کردم . ٣ نفر پرچم بزرگ داشتن ٣ عدد طبل و ٣ عدد سایترام زن داشتیم ٢ تا مداح داشتیم که یکیش خودم بودم و ٢٠ نفر زنجیر زن داشتیمو به خوبی تمام شد و سال ١٣٩٣ که میشه همین امسال ماشالا هزارماشالاه ٢ تا مداح معروف رشت رو دعوت کردیم ٣ شب پیشواز محرم گرفتیم بامداحی کربلایی سجادرمضان نژاد و سید جواد میرفارغ و سیدمحمدجواد عزیزی که خودم هستم امسال ماشالاه چشم نکنم ٧٠ تا زنجیر زن داشتیم امسال هیات خیلی شلوغ بود . سال به سال داره شلوغ تر هم میشه به لطف امام حسین ع . ببخشید سرتون رو هم درد آوردم . التماس دعا از تمام نوکر ها آشنایی با هیات علی اصغر(ع) ...

سلام خدمت دوستان . تاسیس سال ١٣٨۶ هیات علی اصغر رشت . سال اولی که هیات برپا شد من ١١ سال داشتم و باخرج خودم و دوستان هم سن خودم در محله امین الضرب شروع به برپایی هیات کردیم که مادر من گفت چون سن شما کم هستش اسم هیات رو حضرت علی اصغر (ع ) بگذارید و ما هم با مشورت دوستان قبول کردیم اولین مراسم ما که با مداحی خودم برگزارشد جمعیت ما ٧ نفر بود . این ٧ نفر هم دوستان خودم بودن که در محله امین الضرب زندگی میکردم سال اول هیات ما نه باند داشت نه جمعیت داشت و نه مداحی دعوت کرده بودیم کل هیات با خودم ٨ نفر بودیم پنج روز از محرم گذشت کم کم هیات های دیگه دسته داشتن حرکت میدادن ما هم میخواستیم حرکت بدیم ولی نه متور برق داشتیم نه گاری داشتیم نه اعلم داشتیم من با ناراحتی میرم خونه میگم تمام هیات ها اعلم دارن فقط هیات ما هستش که نداره انقدر گریه میکنم که پدر من میره چوب میخره میاره خونه و یک اعلم چوبی خیلی خوشگل درست میکنه . فردا که بچها میان هیات اعلم چوبی رو میبینن همه خوشحال میشن و روز ششم فرا میرسه تعداد ما سر حرکت دسته ١٠ نفر بود من مداحی میکردم محمد عبد معظم اعلم بلند میکرد جاوید قادرجو صندوق هیات رو داشت شاهین ستمدیده که یک سایترام از پارک بوستان ملت پیدا کرده بودیم رو میزد و... حرکت دادیم از امین الضرب رسیدم سر لب آب دیدم بیشتر مردم دارن برای ما میخندن بچهای ما وقتی رسیدیم هیات همه ناراحت من خودم گریه مادرم پرسید چرا گریه میکنید گفتم وقتی دسته حرکت دادیم به ما خندیدن به جمعیت کم ما . بخاطر این که ما باند و گاری نداشتیم من فریاد میزدم میخوندم توی خیابان به اعلم ما خندیدن چون چوبی هستش مادرم یک حرف به من زد و مرا آرام کرد گفت پسرم تو و دوستان خودت برای امام حسین دسته میبرید نه برای مردم . پس مردم بهتون خندیدن کار خودتان را بکنید و به عزاداریتان برسید . آشنایی با هیات علی اصغر(ع) ...